کفاره ی شرابخوریهای بی حساب

هشیار در میانه ی مستان نشستن است


به نام خداوند بخشنده ی مهربان

«لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون»

قسم به جان تو (ای پیامبر) که آنان در مستیشان سرگردانند .


سوره ی حجر آیه ۷۲


داستانی رو از کودکی شنیده بودم مضمونش این بود:

جادوگری نیمه ی شب معجون دیوانگی رو داخل چشمه ی شهر که مردم ازون آب میخوردند میریزه

یکی از مردم  متوجه میشه فردا هرچی به مردم میگه آب چشمه آلوده شده هیشکی گوش نمیکنه و همه از چشمه آب میخورن و همه دیوانه میشن

اون آدم که  آب نخورده بود سالم مونده بود هرچی فریاد میزد کسی گوش نمیکرد فرداش همه ی مردم دیوونه شدن غیر از اون عاقل

اما همه ی دیوونه ها به اون عاقل میگفتن تو دیوونه ای

عاقلی در میان دیوانه ها تنها مونده بود هرچی میگفت شما دیوونه اید اونها بهش میخندیدند

آخر داستان اون عاقل هم  دیگه  خسته شد و از دست اذیت آزارهای اون دیوونه ها تصمیم گرفت اون هم از آب چشمه بخوره

و گرنه تا عاقل باشی باید بین دیوونه ها طعنه ی دیوانگی بشنوی

 


پ ن : شخصا از آن هشیارانی که در جامعه دیوانگی و مستی من و امثال مرا تحمل میکنند عذر خواهم .


+ حرف دیگر اینکه نباید تعجب کرد از آنان که به پیامبران گفتند شما مجنونید 

دروغ نمیگفتند

از نگاه یک دیوانه  عقل حکم جنون دارد و عاقل جایگاه مجنون.



پیوست : استغفر الله ربی و اتوب الیه

             خدایا بخش