۱.انّ اولیائى تحت قبابى*  لا یعرفهم‏ غیرى‏.  

«دوستان من در زیر قبّه‏هاى من‏اند، جز من کسى آنها را نمى‏شناسد.»

 - احیاء علوم الدین، ج 4، ص 256. حدیث قدسى است  .

* در نسخه هایی  «قبایی» ذکر شده یعنی زیر قبای من پنهانند.

۲.

وصیتى است از پدرى پیر که عمرى را با بطالت و جهالت گذرانده، و اکنون به سوى سراى جاوید مى‏رود با دست خالى از حسنات و نامه‏اى سیاه از سیّئات، با امید به مغفرت اللَّه- و رجاء به عفو اللَّه است- به فرزندى جوان که در کشاکش با مشکلات دهر، و مختار در انتخاب صراط مستقیم الهى (که خداوند به لطف بیکران خود هدایتش فرماید) یا خداى ناخواسته انتخاب راه دیگر (که خداوند به رحمت خود از لغزشها محفوظش فرماید)....

...پسرم، آنچه در درجه اوّل به تو وصیت مى‏کنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنى، که این شیوه جُهّال است؛ و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزى، که اینان قُطّاع طریق حق هستند.

-سرالصلاة ص ۲۷ – روح الله الموسوی الخمینی

۳.

چون خدا خواهد که پردهٔ کس درد

میلش اندر طعنهٔ پاکان برد

ور خدا خواهد که پوشد عیب کس

کم زند در عیب معیوبان نفس

چون خدا خواهد که‌مان یاری کند

میل ما را جانب زاری کند

ای خنک چشمی که آن گریان اوست

وی همایون دل که آن بریان اوست

آخر هر گریه آخر خنده‌ایست

مرد آخربین مبارک بنده‌ایست

ـمثنوی دفتر اول بخش ۳۹

 

 پ ن : آدمیزاد عجب موجود عجیب الخلقه ایست..