۵ مطلب با موضوع «قرآن» ثبت شده است

خری در پوست انسان

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

 آنها شبیه حیواناتند بلکه پستتر  آنها همان غافلانند.

 
«أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ‏ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ‏»

اعراف ۱۷۹



۱. گاوان و خران بار بردار

   به زادمیان مردم آزار


۲. غیر آن جانی که در گاو و خر است

    آدمی را عقل و جانی دیگر است

    مرده گردد شخص گر بی جان شود

    خر شود گر جان او بی آن شود


۳. دین به دنیا فروشان خرند

    یوسف فروشند تا چه خرند؟


۴.  تو شهر الاغستون (بخوانید خرستون) بدترین فحش اینه که به یکی بگن  تو چقدر آدمی... 

پیامبر مستان

کفاره ی شرابخوریهای بی حساب

هشیار در میانه ی مستان نشستن است


به نام خداوند بخشنده ی مهربان

«لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون»

قسم به جان تو (ای پیامبر) که آنان در مستیشان سرگردانند .


سوره ی حجر آیه ۷۲


داستانی رو از کودکی شنیده بودم مضمونش این بود:

جادوگری نیمه ی شب معجون دیوانگی رو داخل چشمه ی شهر که مردم ازون آب میخوردند میریزه

یکی از مردم  متوجه میشه فردا هرچی به مردم میگه آب چشمه آلوده شده هیشکی گوش نمیکنه و همه از چشمه آب میخورن و همه دیوانه میشن

اون آدم که  آب نخورده بود سالم مونده بود هرچی فریاد میزد کسی گوش نمیکرد فرداش همه ی مردم دیوونه شدن غیر از اون عاقل

اما همه ی دیوونه ها به اون عاقل میگفتن تو دیوونه ای

عاقلی در میان دیوانه ها تنها مونده بود هرچی میگفت شما دیوونه اید اونها بهش میخندیدند

آخر داستان اون عاقل هم  دیگه  خسته شد و از دست اذیت آزارهای اون دیوونه ها تصمیم گرفت اون هم از آب چشمه بخوره

و گرنه تا عاقل باشی باید بین دیوونه ها طعنه ی دیوانگی بشنوی

 


پ ن : شخصا از آن هشیارانی که در جامعه دیوانگی و مستی من و امثال مرا تحمل میکنند عذر خواهم .


+ حرف دیگر اینکه نباید تعجب کرد از آنان که به پیامبران گفتند شما مجنونید 

دروغ نمیگفتند

از نگاه یک دیوانه  عقل حکم جنون دارد و عاقل جایگاه مجنون.



پیوست : استغفر الله ربی و اتوب الیه

             خدایا بخش

 



یتیم

آیات

1 . سوره ی 107 ماعون آیه ی 2

آیا ندیدی کسی را که تکذیب دین می کند او همان کسیست که یتیم را با قهر از خود می راند..

« ارایت الذی یکذب بالدین فذلک الذی یدع الیتیم »


2.سوره ی 93 ضحی آیه ی 9

و اما یتیم را از خود مران

«و اما الیتیم فلا تقهر»


3. سوره ی 89 فجر آیه ی 19

این چنین نیست که مى‏پندارید ، بلکه [ زبونى ، خوارى و دور شدن شما ازرحمت خدا براى این است که ] یتیم را گرامى نمى‏دارید

« کلا بل لا تکرمون الیتیم»



روایات :


1 . کتاب ثواب الاعمال شیخ صدوق ص 199

امام صادق :

هیچ بنده ای نیست که دستش را از روی مهربانی بر سر یتیم بکشد مگر اینکه خدا به هر موی آن یتیم نوری در قیامت به او عطا کند.

 « مَا مِنْ عَبْدٍ مَسَحَ یَدَهُ عَلَى رَأْسِ یَتِیمٍ رَحْمَةً لَهُ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ نُوراً یَوْمَ الْقِیَامَة »


 2. همان ص 200

رسول خدا:

هرکس از شما  از سنگدلی خود ناراحت باشد پس یتیمی را خواند و با او مهربانی کند و دست نوازش به سرش بکشدبه اذن خدا  دلش نرم می شود .همانا برای یتیم حقی بر گردن شماست.

«مَنْ أَنْکَرَ مِنْکُمْ قَسْوَةَ قَلْبِهِ فَلْیَدْنُ یَتِیماً فَیُلَاطِفُهُ وَ لْیَمْسَحْ رَأْسَهُ یَلِینُ قَلْبُهُ بِإِذْنِ اللَّهِ إِنَّ لِلْیَتِیمِ حَقّا»


 به خود نوشت:

1. در روزگاری که ادعا می شود در اوج عقلانیت تمدن صنعت و پیشرفتیم چقدر روز به روز عقب گرد میکنیم از صف آدمیت

هزار و چهار صد سال پیش فردی بی سواد بر پایه ی این اصول جامعه ای بر پا کرد و پس از قرنها هرچه جلوتر رفتیم و به پیشرفت نزدیکتر شدیم در انسانیت پسرفت کردیم 

 (با افتخار و اطمینان میگم اسلام مال هزار و چهارصد سال پیشه گاهی خل میشم و میگم کاش منم همون موقعها بودم ...انسانم آرزوست) 

2.کیست که هر روز در خیابانها یا در همسایگی یا در خویشاوندان خود با این مساله رو برو نباشد و کیست که درین آزمایش سربلند باشد؟

3. اگر آن مرفه بی درد که نه از نماز و نه پیامبر خبر ندارد بی تفاوتی یا اجحاف بینیم باز گله ای نیست چه بگویم از آن مقدسان بی درد که در صف اول سفره ها وصفها یند ولی...

4. به خود می گویم  مرا به دیگران چکار ؟ خودم را به تقوا توصیه می کنم

5. در هشتاد میلیون جمعیت ما کسی هست به فرزندش بگوید   با آن دانش آموز (که شاید هم ضعف درسی یا اخلاقی تکرار میکنم شاید دارد) با آن  دوست شو؟؟

6. ایتام نیاز به ترحم ندارند فقط درکشان کنیم گاهی فقط خود را جای او بگذاریم

7.کاش کسی یک شب در مسجد افطاری بدهد و به جای اینهمه آدم حاجی و باجی و ...بگوید فقط فقرا دعوتند یا فقط کارگرها یا آن قشری که هیچوقت مورد توجه نیستند این زمانها

8.بهش گفتم تو مثل اون درختی هستی که وسط کوه بیرون میاد از همه قویتره چون سختی زیاد کشیده نه مثل این سیبها و گیلاسای تو باغ که هر سال سرما میزننن و تازه ده بیست سال هم عمر نمیکنن

سه کودک که بزرگشون کلاس سوم دبستان بود اولی خجالتی دومی اما خیلی برونگرا و اجتماعی

کاش تو این جامعه هدر نرن کاش تو مدرسه له نشن کاش به بچه هامون یاد بدیم لهشون نکنن اگه چیزی بلد نیستن مسخرشون نکنن

و کاش و کاش و کاش...


9. ادامه دارد...



پیوست: صلوات بر یتیم مکه یگانه ی روزگار









مردان خدا

  فَلَمّا آسَفُونَا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأغْرَقْناهُمْ أجْمَعین‏  (زخرف: 57).

مدیریت اسلامی

انقلاب اسلامی ما   خود را نمونه ای از تشکیل دولت اسلامی می داندو تا کنون نیز در مقاطع مختلف توانسته این ادعا را تا حدودی ثابت کند
هرچند راه زیادی برای رسیدن به نقطه ی مورد نظر باقیست .
به هر حال با وجود مشکلات فراوان رسیدن به این نقطه برای ما محال نیست ..یکی از مواردی که شاید بسیاری از مشکلات ما هم از آن نشأت می گیرد بحث مدیریت اسلامی باشد.
اینکه در اسلام مدیر مناسب چه ویژگی هایی باید داشته باشد...
شاید باید در اولین قدم مصادیق یک مدیر لایق در اسلام را بررسی کرد و از آنجا پی به ملاک های واقعی زد..
و اولین منبع ما نیز قرآن کریم می باشد که خود خدا فرمود در آن از هیچ چیزی فرو گزار نکرده است.پس نمی تواند از مهمترین مطلب برای هدایت که آن حکومت و بالتبع مدیریت باشد غفلت کرده باشد..
برای نمونه  مدیریت دو تا از مدیران الهی آن هم در ساده ترین کارها و مشکلترین آنها بیان میکند..
چوپانی و حکمرانی...
1.شاید به ظاهر حتی خنده دار باشد اما قرآن حتی برای مدیریت چند گوسفند ملاک می دهد.. و جالب آنکه ملاکهایش در عنوان کلی در تمام انواع مدیریت برابرند..
در سوره ی مبارکه ی قصص آیه 26 در داستان موسای کلیم  در آنجا که موسا گوسفندان دختران شعیب را آب می دهد از زبان یکی از دختران شعیب می فرماید...{یا ابت استاجره ان خیر من استأجرته القوی الامین}
دو ملاک توانایی و پاکدستی
پدر جان این جوان را اجیر کن برای اداره ی گوسفندان زیرا بهترین کسی که می شود اجیرش کنی فردی قوی و امین است.
این یعنی حتی برای ادارهی گوسفندان که شاید ساده ترین کارها باشد نیاز به این دو ملاک است.این چنین فرد است که کارها را به بهترین وجه انجام می دهد
2.اما مورد دیگر که از جملهی سختترین مدیریت هاست و آن هم حکمرانی
درسوره مبارکه بقره آیه 247در مورد حکمرانی طالوت می فرماید{ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً أی سعة فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْم}
باز دو ملاک دانایی و تواناییِِ،
کسی که می داند چگونه استفاده کند و نیز بتواند آنگونه که باید استفاده کند.
3.نیز در سوره ی مبارکه ی یوسف آیه 55 یوسف به فر عون مصر می گوید مرا به مدیربت خزانه کشور بگمار زیرا که من هم حافظ انم هم درست و بجا استفاده می کنم{قالَ اجْعَلْنِی عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیم}
---------------------------------------------------------------------------------
 با توجه به شرایط مدیریتی در کشور اسلامی ما نتیجه ای که می توان از این سه اسوه ی الهی گرفت این باشد که تنها انسان خوب بودن برای اداره ی یک مجموعه کفایت نمی کند بلکه کارآمدی او نیز مهم است اگر نگوییم در مواقع اضطرار  مهمتر استنمونه ی ان نیز بعض حکمرانان حکومت امیر المومنین  مانند زیاد وغیره که کم هم نبودند و برخوردهایی که حضرت با فرمانداران مومن اما ناکارآمد خود داشتند می توان برای آگاهی بیشتر به برخورد حضرت با کمیل یا سخنان ایشان در نهج البلاغه در مورد مدیریت محمد بن ابی بکر تامل نمودبه قول مفسر ارجمند علامه جوادی آملی برخی انسانها فقط بدرد دعای کمیل خواندن می خورند نه بیشتر...
در پایان امیدوارم  در دوره ی ریاست جمهوری جدید مدیرانی کارآمد و پاکدست نصیب کشور ما شود..

 


اگر یادتان ماند و باران گرفت
دعایی برای بیابان کنید