۳ مطلب با موضوع «عرفان» ثبت شده است

منازل‌السائرین

قطعاتی از کتاب منازل السائرین خواجه عبد الله انصاری

منزل اول:یقظه و بیداری

منزل دوم :توبه

ـقال الله تعالی : و من لم یتب فاولئک هم الظالمون

  و آنکس که گستاخی کند و توبه نکند پس چنین افرادی هما ن ظالمان هستند.

ازین آیه در می یابیم که آنه توبه کند صفت ظلم ازو برداشته شده.

و توبه تصحیح نمیشود مگر بعد از شناخت گناه به این شیوه که در گناه به سه چیز نظر کند:

۱.اینکه با انجام گناه ا لباس عصمت  و پاکی از او سلب می شود

۲.با اینحال با انجام گناه او خوشحالی می کند

۳.و او از تدارک و جبران  سستی می کند

مع یقینک بنظر الحق الیک

در حالیکه یقین دارد خدا او را میبیند.

 

 

روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

 ۱.انّ اولیائى تحت قبابى*  لا یعرفهم‏ غیرى‏.  

«دوستان من در زیر قبّه‏هاى من‏اند، جز من کسى آنها را نمى‏شناسد.»

 - احیاء علوم الدین، ج 4، ص 256. حدیث قدسى است  .

* در نسخه هایی  «قبایی» ذکر شده یعنی زیر قبای من پنهانند.

۲.

وصیتى است از پدرى پیر که عمرى را با بطالت و جهالت گذرانده، و اکنون به سوى سراى جاوید مى‏رود با دست خالى از حسنات و نامه‏اى سیاه از سیّئات، با امید به مغفرت اللَّه- و رجاء به عفو اللَّه است- به فرزندى جوان که در کشاکش با مشکلات دهر، و مختار در انتخاب صراط مستقیم الهى (که خداوند به لطف بیکران خود هدایتش فرماید) یا خداى ناخواسته انتخاب راه دیگر (که خداوند به رحمت خود از لغزشها محفوظش فرماید)....

...پسرم، آنچه در درجه اوّل به تو وصیت مى‏کنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنى، که این شیوه جُهّال است؛ و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزى، که اینان قُطّاع طریق حق هستند.

-سرالصلاة ص ۲۷ – روح الله الموسوی الخمینی

۳.

چون خدا خواهد که پردهٔ کس درد

میلش اندر طعنهٔ پاکان برد

ور خدا خواهد که پوشد عیب کس

کم زند در عیب معیوبان نفس

چون خدا خواهد که‌مان یاری کند

میل ما را جانب زاری کند

ای خنک چشمی که آن گریان اوست

وی همایون دل که آن بریان اوست

آخر هر گریه آخر خنده‌ایست

مرد آخربین مبارک بنده‌ایست

ـمثنوی دفتر اول بخش ۳۹

 

 پ ن : آدمیزاد عجب موجود عجیب الخلقه ایست..

 



عشق

 
 من از بیت المقدّسم از محله روح‏آباد از درب حُسن. خانه‏اى در همسایگى حُزن دارم، پیشه من سیاحتست، صوفىِ مجرّدم  ، هر وقتى روى بطرفى آورم، هر روز  بمنزلى باشم و هر شب جائى مقام سازم.

 چون در عرب باشم عشقم خوانند، و چون در عجم آیم مهرم خوانند. در آسمان بمحرّک  مشهورم و در زمین بمسکّن معروفم، 

اگر چه دیرینه‏ام هنوز جوانم و اگر چه بى‏برگم از خاندان ِبزرگم.

قصّه من دراز است،

«فى قصتى طول و انت ملول»


مونس العشاق ـ مجموعه مصنفات شیخ اشراق    ج‏3   ص : 274

اگر یادتان ماند و باران گرفت
دعایی برای بیابان کنید